اصل کرامت در تعلیم و تربیت از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)

پدیدآورنقدی

نشریهمجله علامه

شماره نشریه1

تاریخ انتشار1390/02/21

منبع مقاله

share 1703 بازدید
اصل کرامت در تعلیم و تربیت از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)

نقدی

تعریف اصل

اصل در لغت به معنای بیخ و ریشه است و در اصطلاح چیزی را گویند که چیز دیگری بر آن بنا شود.(1) به عبارت دیگر اصل بخشی از یک چیز است که سایر بخش‏های آن چیز بر آن بنا می‏شوند یا به آن پایدار می‏مانند و این بنا اعمّ از حسی و عقلی است. در بنای حسی دو چیز محسوس مانند سقف و دیوار یکی بر دیگری مبتنی است و بنای عقلی مانند ابتناء مجاز بر حقیقت و احکام جزیی بر قواعد کلّی و معلولات بر علل و....
اصول تعلیم و تربیت به قضایا و قواعد کلّی گفته می‏شود که از نظام اعتقادی و فلسفی یک مکتب نشأت گرفته و یا در علوم دیگری مانند روانشناسی، جامعه‏شناسی و... به اثبات رسیده باشند. و مسائل و فعالیت‏های تربیتی بر آنها استوار است.
مرحوم دکتر هوشیار در تعریف اصول تعلیم و تربیت می‏گوید: «اصول عبارت از تکیه‏گاه‏های نظری است که از عوامل موجود در حیات استخراج شده و هم آن را به عنوان ملاک عمل باید در نظر گرفت».(2) دکتر شریعتمداری نیز اصول تعلیم و تربیت را این‏گونه تعریف می‏کند:
«اصول تعلیم و تربیت، مفاهیم، نظریه‏ها و قواعد نسبتا کلّی است که در بیشتر موارد صادق است و باید راهنمای مربّیان، معلّمان، مدیران، اولیاء فرهنگ و والدین دانش‏آموزان در کلیه اعمال تربیتی باشد».(3)
بنابراین آگاهی و عمل به اصول تعلیم و تربیت در هر نظام آموزشی موجب پیشرفت فعالیت‏های آموزشی می‏شود و در تعیین اهداف، روشها، مواد و محتوای آموزشی تأثیر قابل‏توجهی دارد.

منابع اصول تعلیم و تربیت

موضوع تعلیم و تربیت پرورش و شکوفاسازی استعدادهای ذاتی و بالقوه انسان است. همه فعّالیّت‏ها و مسائل تعلیم و تربیت بر محور انسان و بارور کردن استعدادهای او دور می‏زند. از این جهت باید برای کشف اصول تعلیم و تربیت از علومی که انسان و استعدادهای او را مورد مطالعه و بررسی قرار می‏دهند، یاری طلبید. بنابراین «انسان» مهم‏ترین منبع اصول تعلیم و تربیت به شمار می‏آید.
و با توجه به اینکه انسان موجودی است اجتماعی و از اجتماع و تعامل و همکاری انسان‏ها، جامعه به وجود آمده است و تعلیم و تربیت نیز یک نهاد اجتماعی است و انسان را نه تنها برای خودش بلکه برای جامعه نیز آماده می‏سازد و او را در جامعه هم مورد مطالعه قرار می‏دهد تا در اجتماعی بار آوردن او نتایجی به دست آورد، از این جهت «جامعه» به عنوان منبعی دیگر برای اصول تعلیم و تربیت تلقی می‏شود.
بنابراین تعلیم و تربیت باید برای کشف اصول خود به سراغ علومی که انسان و جامعه را مورد مطالعه قرار می‏دهند برود و علومی که به انسان و جامعه بیش از دیگر علوم توجه دارند عبارتند از: روانشناسی، جامعه‏شناسی، زیست‏شناسی، منابع فلسفی و دینی و....
اصل کرامت یکی از اصول مهمّ تعلیم و تربیت به شمار می‏آید که منبع و خاستگاه آن انسان می‏باشد و در کتب فلسفی و دینی مورد بحث قرار می‏گیرد.

کرامت

در لسان‏العرب آمده است «الکریم: الجامع لانواع الخیر و الشرف و الفضائل» کریم جامع همه اوصاف نیک و فضیلت‏هاست.
انسان جانشین خدا در روی زمین و نمونه کوچکی از عالم اکبر است و خداوند بزرگواربر سایر موجوات تکریم و تفضیل بخشیده است. خداوند متعال فرمود: «لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلاً» (اسری / 70) ما انسان را کرامت بخشیدیم و او را بر خشکی و دریا مسلّط کردیم و از پاکیزه‏ها روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم.

کرامت انسان به چیست؟

انسان اشرف مخلوقات و گل سرسبد آفرینش است او علاوه بر حیات نباتی و نفس حیوانی از روح انسانی بهره‏مند است و تکریم او به داشتن روح انسانی است که به هیچ موجود دیگر داده نشده است و این روح منشاء قوای عالمه و عامله، دانایی و توانایی و شعور و شور انسانی در انسان است و نعمت آگاهی و معرفت و حرکت مسؤلانه انسان در جهت کسب فضایل و انجام تکالیف از این روح برمی‏خیزد و انسان به خاطر داشتن روح انسانی از ظرفیت بالای علمی و شناختی که بزرگترین ظرفیت علمی یک ممکن‏الوجود است برخوردار گردیده است.
علاّمه طباطبایی(ره) می‏فرماید: «تکریم انسان به نعمت عقل است که تنها به انسان عطا شده است و او با عقل نیک را از بد و خیر را از شرّ تشخیص می‏دهد و مسائل دیگری مانند نطق، خط و تسلّط و تسخیر موجودات دیگر بر عقل انسان متفرع می‏شود و تفضیل انسان به این است که از نعمت‏هایی که به دیگر موجودات داده شده، سهم بیشتری دارد».(4)
اگر مراد علاّمه از عقل، مطلق عقل باشد به گونه‏ای که شامل عقل نظری و عملی گردد اختلافی میان گفتار او و «عبارت بالا» نخواهد بود و لکن این استفاده و برداشت از فرمایش ایشان مشکل به نظر می‏رسد و بدین خاطر می‏توان گفت سخن علامه در این مورد تمام نیست و می‏بایست در باب کرامت انسان و مبنای آن به گونه دیگری تأمل کرد که در ادامه به این مسأله پرداخته می‏شود.

امتیازهای روح انسانی

چند ویژگی را می‏توان برشمرد که روح انسانی را از حیات نباتی و نفس حیوانی او ممتاز می‏سازد:
1ـ روح انسانی برخلاف حیات نباتی و نفس حیوانی او جاوید و ابدی است و زندگی انسان با مردن پایان نمی‏پذیرد با آنکه در پیدایش روح انسان میان دانشمندان و حکمای اسلامی اختلاف‏نظر وجود دارد ولی همه آنان انسان را «روحانیة‏البقاء» می‏دانند.
2ـ حیات نباتی و حیوانی شدّت و ضعف‏بردار نیست و از مفاهیم متواطی به شمار می‏آیند یعنی با صفات تفضیلی و عالی به کار نمی‏روند ولی روح و حیات انسانی انسان شدت و ضعف‏بردار است و در اصطلاح اهل منطق از مفاهیم تشکیکی است. انسان به هر میزان از آگاهی و تحرّک بیشتری برخوردار باشد زندگی بهتری خواهد داشت و به هر نسبت که آگاهی کمتری دارد ساکن‏تر است و مرده‏تر خواهد بود.
اشعار مولانا ناظر بر این معانی است:
هر که او بیدارتر پر دردتر*** هرکه او پردردتر رخ‏زردتر
3ـ مردگی و زندگی انسانها از دیدگاه قرآن به میزان برخورداری انسان از روح انسانی ارزیابی می‏شود قرآن شریف افرادی را که تنها می‏خورند و می‏خرامند و از آگاهی و حرکت مسؤلانه بهره‏ای ندارند مرده خطاب می‏کند: «انک لا تسمع الموتی (نمل / 80) و ما انت بسمع من فی القبور» (فاطر/22) و تعلیمات اسلامی را حیات‏بخش معرفی می‏کند «یا ایها الذین امنو استجیبوا، الله و للرسول اذ دعاکم لما یحییکم (انفال / 24)» ای مومنان! خداوند و رسولش را که شما را دعوت می‏کنند به حقیقتی که شما را زنده می‏کند، اجابت کنید.

کرامت روحی انسانی از کجاست؟

برای پاسخ به این پرسش ناگزیر باید به آفرینش روح انسان اشاره گردد. خداوند متعال در مورد آفرینش روح می‏فرماید: «و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین ثم جعلناه نطفة فی قرار مکین، ثم جعلنا النطفة علقة، فخلقنا العلقة مضغة، فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشأناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقین (مؤمنون / 14ـ12)» انسان را از چکیده‏ای از گل آفریدیم و سپس او را نطقه‏ای در جایگاه محفوظ قرار دادیم، آنگاه آن نطفه را علقه، علقه را مضغه، مضغه را استخوانی آفریدیم و استخوان‏ها را با گوشت پوشانیدیم و درمرحله بعدی او را خلقتی و آفرینشی دیگر دادیم پس پربرکت باد درگاه خداوندی را که او بهترین آفرینندگان است. علامه طباطبایی درباره «ثم انشأناه خلقا آخر» می‏گوید:
«چون خداوند بر روی استخوان گوشت پوشانید، می‏فرماید: در این حال ما این انسان را تبدیل به خلقتی دیگر نمودیم، یعنی این انسان را روحانی کردیم و حقیقت و روح این اجسام تبدیل به نفس ناطقه انسانی گردید. پس در «ثم انشأناه خلقا آخر» ماده کنار می‏رود و آن تبدیل به نفس مجرد می‏گردد و آنچه که حکمای قدیم گفته‏اند: چون انسانی بخواهد پدید آید، اول وجود جنینی او تحقّق پیدا می‏کند تا به سرحدّی که مستعد برای ولوج و دمیدن روح می‏گردد و در آن وقت در یک آن بلافاصله خداوند متعال نفس را ایجاد می‏کند، متعلقا بالماده. ولی این مطلب خلاف آیه مبارک است. قدما از حکما می‏گفتند: انسان مرکب است از روح و بدن، ولی آیه، ترکیب را نمی‏رساند بلکه با صراحت تبدیل را می‏رساند که خلقت خدایی بر اساس مجرای مادی سیر می‏کند و در اثر حرکت جوهریه، ماده تبدیل به موجود مجرّد می‏گردد، جسم، نفس ناطقه می‏شود».(5)
خداوند متعال در آیه‏ای دیگر در جایی که از خلقت انسان به عنوان آدم سخن می‏گوید روح انسان را به خود نسبت می‏دهد: «فاذا سویته و نفحُت فیه من روحی فقعوا له ساجدین (حجر/29) چون آن عنصر را معتدل گردانم و از روح خویش در آن بدمم همه بر او سجده کنید و در آیه دیگر در بیان حقیقت روح می‏فرماید: «یسئلونک عن‏الروح قل الروح من امرر بی (اسری / 85)» علاّمه طباطبایی در تفسیر این آیه می‏گوید «من در آیه مذکور به معنای بیان جنس است» و می‏فهماند که روح از جنس و سنخ امر است و امر خدا، کلمه ایجاد اوست و کلمه ایجاد او همان فعل مخصوص به خداوند است بی‏آنکه علل کونی و مادّی در آن دخالت داشته باشد و این همان وجود مافوق نشئه مادی و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از همین باب است یعنی از سنخ امر و ملکوت است.(6))
بنابراین انسان که تمام حقیقت او روح اوست کرامت و ارزش خود را از مضاف‏الیهی کسب می‏کند که از آن ناشی شده است و او کمال مطلق و مطلق همه کمالات یعنی خداوند متعال است. همچنین معنای فوق را از بحث فطرت در قرآن می‏توان به خوبی استفاده کرد. به خاطر اجتناب از اطاله سخن آن را به فرصتی دیگر وامی‏گذاریم.

مطلوب و تجلّی اصل کرامت در تعلیم و تربیت

چنانچه در مقدّمه بحث مطرح شد اصول تعلیم و تربیت به فعّالیت‏های آموزشی و تربیتی شکل و جهت می‏بخشد. یکی از این اصول، اصل کرامت است که باید مسائل و فعالیت‏های تعلیم و تربیت بر آن استوار شود. بنابراین اصل کرامت در جنبه‏های مختلف تعلیم و تربیت اثرها و مطلوب‏هایی دارد که به برخی از آنها اشاره می‏شود.
1ـ اهداف تعلیم و تربیت باید متناسب با کرامت انسان و در شأن او باشند، از این‏رو اهداف باید به‏گونه‏ای انتخاب شوند که زمینه رشد و حرکت کمالی انسان را فراهم کنند و از حیث رتبه و شأن در مرتبه بالاتری قرار گیرند. چنانچه در تعلیم و تربیت اسلامی هدف نهایی تعلیم و تربیت رسیدن به توحید در مقام اعتقاد و مرحله عمل معرفی شده است.
2ـ مسؤلان و اولیاء مدرسه باید متناسب با ارزش و کرامت انسان با دانش‏آموزان رفتار نمایند و آنان را جانشینان خداوند در روی زمین تلقی کنند و بدانند که دانش‏آموزان قائم‏مقام رئیس‏جمهور یا وزیر آموزش و پرورش نیستند بلکه جانشین خدایِ رئیس‏جمهور و وزیرند، از این‏رو رفتار انسانی و احترام‏آمیز برای مدیران و مسؤلان امور مدرسه با دانش‏آموزان یک ضرورت است. فقیه نامدار و عالم جلیل‏القدر شیعه شیخ مفید ـ رضوان‏الله تعالی علیه ـ دست دانش‏آموزان خود را که مادرشان برای ثبت‏نام به مدرسه آورده بود می‏بوسد و با رفتار و تکریم احترام‏آمیزش سیدمرتضی علم‏الهدی و سیدرضی را تربیت می‏کند و در علم و تقوا به اوج عظمت می‏رساند.
مشکل انسان این است که خود را نمی‏شناسد و معرفت به خود ندارد، کار معلمی و تربیت این است که با گفتار و رفتار، دانش‏آموز را متوجه کند که او موجود شریف و باکرامت است وقتی به ارزش وجودی خود پی برد دست به کار زشت و ناپسند نمی‏یازد. انسان چون قدر و منزلت خود را نمی‏شناسد خود را به ثمن بخس و بهای اندک می‏فروشد و از خداوند کریم توبیح «ویل للمطففین» دریافت می‏کند و به این جهت همیشه در خسران و زیان است «ان الانسان لفی خسر».
پیامبر گرامی اسلام دست کارگر را بوسید تا کارگر به کرامت و ارزش وجودی خود آگاه شود و بداند کارگری و اجیری کرامت انسانی او را خدشه‏دار نمی‏کند و او همچنان موجود شریف است و از موجود شریف و کریم کار پلید و ناپسند صادر نمی‏شود.
3ـ شکل برگزاری امتحان‏ها در نظام آموزش رسمی مخالف با اصل کرامت انسان است. چیده شدن صندلی‏ها با فاصله‏های زیاد و حضور ناظر و مراقب و نگهبان و کنترل‏های شدید و... به دانش‏آموز القاء می‏کنند که تو متقلب، دزد و خائن هستید شما قابل‏اعتماد نیستید، باید بالا سرتان ناظر باشد تا دزدی نکنید باید دیگران شما را کنترل کنند که تقلب نکنید متأسفانه این سیاست و رفتار همه مقاطع تحصیلی حتی دوره تحصیلات تکمیلی را در بر می‏گیرد و بدین شکل دانش‏آموز و دانشجوی ما «دیگرکنترل» بار می‏آید نه «خودکنترل». باید همیشه عامل خارجی او را کنترل کند و این رفتار دقیقا در جهت مخالف روح تعلیم و تربیت اسلامی است. اسلام می‏خواهد انسان‏ها «خودکنترل» بار آیند، تعلیم و تربیت به دنبال آن است که درون افراد محافظ و مراقبی به نام تقوا ایجاد کند تا انسان به وسیله آن کنترل شود.
عجیب است وقتی دانش‏آموز و دانشجو در اختیار نظام آموزشی است یک ورقه امتحانی به او سپرده نمی‏شود مگر آنکه بالای سرش نگهبان باشد، اما وقتی با اخذ مدرکی از نظام آموزشی مرخص شد کل کشور یا بخشی از کشور را به همان فرد می‏سپارند و نگهبانی را پشت درب می‏گذارند تا کسی وارد دفتر کار آقای رئیس نشود و کارهای او را نبیند. و در این موقعیت است که تفاوت «دیگرکنترل» و «خودکنترل» مشخص خواهد شد.
بهترین راه برای جلوگیری از تقلب در امتحان، ارزش دادن به دانش‏آموز و متوجه ساختن او به کرامت انسانی خودش است. که از پایه اول تحصیلات باید عمل شود و این تجربه در حوزه‏های علمی دینی موفق بوده است نه آنکه به بچه‏های بی‏گناهی که نمی‏دانند تقلّب یعنی چه؟ با رفتار منفی خود تقلّب و دزدی را بیاموزیم و سرانجام انسان‏های متقلّب و دزد تحویل جامعه دهیم. البتّه این هم یکی از دستآوردهای ناپیدای نظام آموزش رسمی است.
4ـ آموزش و پرورش باید در حیطه مواد درسی و محتوای آموزشی و فضای آموزشی نیز به اصل کرامت انسان توجه نماید.

پی‏نوشت:‏

1- مقداد فاضل، شرح باب حادی عشر، ص 6.
2- علی شریعتمداری، اصول تعلیم و تربیت، ص 9.
3- همان، ص 95.
4- علاّمه طباطبایی، المیزان، ج 13، ص 156.
5- علاّمه حسینی تهرانی، مهر تابان، بخش دوم، ص 71، به نقل از علاّمه طباطبایی.
6- علاّمه طباطبایی، المیزان، ج 13، ص 196.

مقالات مشابه

مبانی انسان‌شناختی روش تربیتی قرآن و حدیث در بعد اجتماعی

نام نشریهآموزه های تربیتی در قرآن و حدیث

نام نویسندهروح‌الله محمدی, عبدالهادی فقهی‌زاده

اصول و شیوه های تربیت انسان در سوره مبارکه انعام

نام نشریهفصلنامه قرآنی كوثر

نام نویسندهشهرزاد شاوردی, رقیه کشاورز

درآمدی بر تربیت سیاسی از دیدگاه قرآن کریم

نام نشریهنشریه راه تربیت

نام نویسندهسیدمهدی موسوی الیگودرزی